1- امام حجت خدا در روى زمین است. و معرفت و طاعت او واجب و مردن با عدم معرفت او همانند مردن جاهلیت است. اینان کسانى جز اهل بیت معصوم پیامبر صلى الله علیه و آله نیستند.
2- علم: علم حضورى و علم حصولى.
الف) علم حضورى عبارت است از حضور معلوم نزد عالم و آن علمى است که از طریق اکتساب به دست نمىآید.
ب) علم حصولى، علمى است که از طریق اکتساب به دست مىآید.
3- تفاوت علم حضورى خداوند با علم حضورى بندگان: علم خداوند سابق بر معلومات، عین ذات او و علت معلومات است، ولی علم حضورىِ اولیاى الهى در این جهات با خداوند شریک نیستند.
4- مورد نزاع در علم غیب پیامبر صلى الله علیه و آله موضوعات خارجى است، نه احکام کلّى؛ زیرا به اتفاق همه مسلمین حتى وهابیون، جهل به احکام کلی موجب نقص در رتبه و نقض غرض خواهد بود.
دلیل عقلى علم غیب
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله بر تمام عالم مبعوث شده و دین باید کامل و قابل اجرا در تمام زمانها و اقوام باشد.
پیامبر باید از خصوصیات افراد تا قیامت آگاه باشد تا رسالت او کامل باشد،
نتیجه: پیامبر باید از احکام و موضوعات خارجی مطلع باشد.
طول عمر محدود پیامبر موجب شد تا پیامبر نتواند شریعت اسلامی را به طور کامل تبیین نماید.
پیامبر برای تداوم راه خود امامانی را قرار داد.
به همان دلیل که پیامبر صلى الله علیه و آله احتیاج به علم غیب دارد، امام و جانشین او نیز باید از این علم بهرهمند گردد.
وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ؛ قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ؛ . بقره( 2) آیات 31- 32.
عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً، إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ؛. جن( 72) آیه 26.
وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ، . آل عمران( 3) آیه 49.
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ...؛. آل عمران( 3) آیه 169.
وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً؛. نساء( 4) آیه 69.
وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ؛. حدید( 57) آیه 4.
فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ؛ . بقره( 2) آیه 115.
یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ، . غافر( 40) آیه 19.
1- امام على علیه السلام در بصره بعد از پایان جنگ به ناکثین فرمود:«کأنّى بمسجد کم کجؤجؤ سفینة قد بعث اللَّه علیها العذاب من فوقها و من تحتها و غرق من فى ضمنها: گویا مسجد شما چون سینه کشتى است به امر خدا زیر و زبر آن در عذاب است و هر که در آن است غرق در آب.» «خطبه 13»
بصره دوبار غرق شد، یک بار در عصر حکومت قادر باللَّه، و بار دیگر در عصر حکومت قائم بامراللَّه، و تنها مسجد جامع آن طبق خبر امیرالمؤمنین علیه السلام باقى ماند.
2- درباره فتنه تاتار و لشکریانش و هجوم آنان به بلاد مسلمین فرمود:«و کانّى أراهم قوماً کان وجوههم المجان المطرقة، یلبسون السرق و الدیباج، یعتقبون الخیل العتاق، و یکون هناک استمرار قتل، حتّى یعیش المجروح على المقتول، و یکون المفلت أقلّ من المأسور»؛ «گویا آنان را مىبینم که چهره هایشان چون سپرهاى تو بر تو است. حریر و دیبا پوشند و اسبهاى برگزیده نگاه دارند. آن جا کشتار چنان سخت شود که خسته بر کشته راه رود و گریخته از اسیر کمتر باشد.» «خطبه 128»
3- درباره حکومت بنى امیه و زوال آن هنگام اوج فساد در روى زمین: «أقسم ثمّ أقسم لتنخمنّها من بعدى کما تلفظ النخامة ثمّ لا تذوقها و لا تطعم بطعمها أبداً ما کرّ الجدیدان»؛ «سوگند مىخورم و سوگند مىخورم که فرزندان امیه پس از من این خلافت را رها سازند، چنان که خلط سینه را بیرون اندازند و از آن پس، چند شب و روز از پى هم آید مزه آن را نچشند ...» «خطبه 158»
خبرهاى غیبى از امام على علیه السلام در نهج البلاغه
شبهه اول: غیب نامحدود و وجود پیامبر و امام محدود است. بنابر حکم عقل، محدود نمیتواند به نامحدود احاطه پیدا کند. پس علم غیب خاص خداست.
جواب:
1. غیببر دو قسم است: مطلق و نسبى. علم غیب پیامبر و امام نسبى است.
2. پیامبر و امام به اعتبار قرب الهی، سعهی وجودی یافته و به معدن غیب الهی متصل گردیدهاند.
شبهه دوم: از برخى ادله استفاده مىشود که پیامبر صلى الله علیه و آله یا امام علیه السلام سهو مىکردهاند و این، با علم غیب آنان منافات دارد.
جواب:
1. روایات ضعیف السند هستند.
2. با حکم عقل قطعى سازگارى ندارد، زیرا نقض غرض بعثت است.
2. با آیات قرآن سازگارى ندارد، زیرا بر اساس برخى آیات، پیامبر صلى الله علیه و آله در تمام امور، مورد تایید خداوند است. تفصیل بیشتر در بحث «عدم سهو النبى صلى الله علیه و آله» آمده است.
شبهه سوّم: رسول و امام اگر از غیب اطلاع دارند باید امور ناخوشایند را خود را دور نمایند، در حالى که چنین نبوده است.
جواب:
1. پیامبر و امام مظهر صفات الهی هستند و دارای علم غیب نسبی هستند ولی این علم در اعمال و رفتار آنان اثری نداشته و مخالف قضا و قدر الهی کاری انجام نمیدهند و این با اختیار انسان منافاتی ندارد.
پس، اگر ظواهر اعمال اولیاى الهى با علل و اسباب طبیعى سازگارى دارد دلیل بر عدم اطلاع آنان از علم غیب نیست.
2. مجرد انداختن نفس در هلاکت، حرام نیست وگرنه جهاد نیز باید حرام باشد، بلکه باید اطلاق آیه «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ» را مقید به صورتى کرد که دلیلى بر جواز آن نباشد، مثلا امام حسین علیه السلام به دلیل اهمیت اسلام، جان خود را فدای اسلام نمود.
3. برخی علم غیب اولیاى الهى به موضوعات خارجى را تعلیقىمیدانند نه فعلىِ حضورى؛ یعنى هرگاه بخواهند بدانند مىدانند، همان گونه که برخى از روایات به آن اشاره دارد.
شبهه چهارم:
عبداللَّه قمیصى: «علم غیب از آنِ خداوند است و اگر پیامبر و امام نیز از آن بهرهمند باشند لازم مىآید که پیامبر و امام با خداوند در این صفت شریک باشند که این باطل است». «الصراع بین الاسلام و الوثنیة، ج 1، مقدمه»
جواب:
علم غیب خدا و بقیه صفات ذاتى او جزء ذات خداست. مستقل است.
ولی علم غیبى پیامبر یا امام به عنایت و اذن خداوند متعال است. استقلالى ندارد.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَیْنِ عِلْمٌ مَکْنُونٌ مَخْزُونٌ لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ مِنْ ذَلِکَ یَکُونُ الْبَدَاءُ- وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُهُ.«کافی، ج1، ص 147، باب البداء».
شبهه پنجم:وجود برخى از روایات متعارض که علم غیب را از امام علیه السلام نفى کرده و به خداوند اختصاص مىدهد، همانند روایت احتجاج «طبرسى، احتجاج، ص 473- 474.» و روایت سدیر «بصائر الدرجات ج 5 ص 250- 251.».
جواب:
1. سند روایات ضعیف است.
2. روایاتی که علم غیب را از غیر خدا نفی می کند، ناظر به نفی استقلال از غیر خداوند متعال استو منافاتی با علم غیب ائمه ندارد که به واسطه ی تفضل الهی به ایشان عنایت می شود.
3. روایات نافی علم غیب امام به حدی اندکند که نمی توانند با روایات متواتر در علم غیب امام تعارض پیدا کنند.
4. گاه علم غیب از امام نفی می شود، به دلایلی همچون تقیه از عوام تا منجر به تکذیب یا غلو نشود.
شبهه ششم:
إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ «لقمان:34» برخی گفته اند: علم این پنج چیز به خداوند اختصاص دارد، در حالى که امروزه با پیشرفت علم به برخی از این امور حاصل شده: از قبیل وقت بارش باران و شناسایى فرزند در رحم زن.
جواب:
1. بشر وضعیت نطفه را از اولین لحظه نمیداند و اخبار هواشناسی هم دقیق و یقینی نیست ولی علم خداوند یقینی و حضوری است.
2. بشر تنها با وسایل مدرن میتواند به این امور دست یابد، حال آنکه خداوند علم ذاتی به این امور دارد.
3. تعبیر جملات آیات متفاوت است.
الف) علم به قیامت منحصر در خدایتعالی شده است.
ب) نزول باران و موقعیت فرزند در رحم مادر: اثبات علم برای خدا، نه انحصار آن.
ج) در مورد کسب انسان در آینده و مکان مردن: تصریح به جهل بشر کرده است.
موضوع :